چكیده
به زمانی برمی گردیم كه مدیران اجرایی شركتهای بزرگ، به دنبال یك هدف ساده برای خود و سازمانهایشان بودند: ثبات. سهامداران نیز خواهان كسب منفعت، كمی بیشتر از میزان پیش بینی شده، بودند. از آنجایی كه تعداد زیادی از بازارها تعطیل و یا توسعه نیافته بودند، رهبران فقط می توانستند براساس چارچوبی كه اصلاحات ناچیزی را به همراه داشت عمل كنند. قیمتها تحت كنترل بود، مردم دارای امنیت شغلی بودند و درنتیجه روند زندگی خوب و مطلوب بود.
اما امروزه شفافیت بازار، نیروی انسانی پویا، رونق سرمایه جهانی و ارتباطات سریع موجب گردیده است تا سناریوی قدیمی رضایت بخش با نگاه دقیق تری موردبررسی قرار گیرد. امروزه اكثر صنایع و تقریبا" تمامی شركتها – از غولهای صنعتی تا خرده پاهای تجاری – بر روی هدف مشترك مدیریت یعنی «تغییر» كه در گذشته به كلی از آن پرهیز می شد، تمركز كرده اند.